بشنو جانا شرح حال شاعران این به ظاهر قول مردم ، ماهران شاعران را هست فراوان سبکها سبک بعضی در بیارد اشکها برخی گویند هر حکایت ، داستان برخی گویند از روایت راستان برخی گویند از حماسه ، کارزار برخی مأیوس مانده اند وخوار و زار برخی وصف از ظاهر دنیا کنند برخی نقل از باطن عقبا کنند برخی عاشق باز گویند عاشقی برخی کاسب ره بپویند کاسبی برخی پردازند به طنز و خنده ها برخی اندازند به بغض و گریه ها برخی گویند شعر هم وزن و غزل طبع شیرین مانده از قبل و ازل برخی گویند از قصیده ، مثنوی همچو مو لا نا ی بلخی مولوی برخی گویند جمله ها از زیر ناف برخی باشند با حجاب و با عفاف گر ز ناف و گر عفاف گویی سخن نقل گردند این سخنها تن به تن برخی دائم پند و اندرز می دهند دان که اینان مستقیم و در رهند برخی گویند از خدا و از رسول شعر ایشان نزد الله هست قبول برخی ماندند لای گل همچون الاغ برخی کبکند در مصاف یک کلاغ برخی کندند در جواب چون لاک پشت برخی دارند هر جواب را لای مشت برخی رهوار همچو اسب تیز پا برخی پر مکر و فریب چون روباه برخی هستند با تملق ، چاپلوس برخی باشند بی نزاکت، لوس ِ لوس برخی باشند اندر این ره کامور برخی جویای منـیّت ، نام و زر برخی شعر دیگران را تک زنند همچو گرگان بر رمگها تک زنند چون ندارند علم و ماندند در جهال در ربایند شعر شاعر چون شغال شعر شاعر ماندگار است در جهان لیک شاعر: قدر خود را خود بدان میروی ز اینجا بماند شعر تو جاری گردان شعر نیک آنگه برو بار الها : کن نصیب ما عمل عاری گردان قلب دهوار از دغل با سپاس : دهواری نژاد